دکتر اسماعیل زمانی جانباز و رزمنده دوران دفاع مقدس در روز عید غدیرخم در یادداشتی چنین می نگارد: «خودتان را به این گروه که بر عهد و پیمان خود ایستاده و پای خود را در کنار پای ولی زمان خود گذاردند؛ برسانید و برای تحقق اهداف شهیدان، جانبازان، آزادگان و رزمندگان که همان اهداف بلند گام دوم انقلاب اسلامی است؛ تلاش و کوشش کنید.»

یادداشت | خود را به کاروان ولایت برسانید

به گزارش نوید شاهد البرز؛ دکتر اسماعیل زمانی جانباز و رزمنده دوران دفاع مقدس در روز عید سعید غدیرخم یادداشتی را تقدیم مخاطبان نوید شاهد البرز می کند. متن این یادداشت به شرح زیر است: 

«یکی از مسیرهای شناخت اصل واقعه غدیر خم سخن امیر کلام حضرت علی علیه السلام است.
روزی حضرت یکی از صحابه را صدا زد و پرسید: «ای کمیل! مردم را در مورد من چگونه می‍بینی؟» کمیل در جواب حضرت گفت: «آقای من، سرور من، مردم را در مورد شما سه دسته می‌بینم؛ دسته اول شما را غلو می‌کنند و شما را تا مرز خدا بودن، می پرستند؛ دسته دوم، افرادی که ولی بودن شما را تکذیب می‌کنند و دسته سوم کسانی هستند که نه شما را غلو می‌کنند ونه ولی بودن و وصی پیامبر بودن شما را تکذیب می‌کنند.
حضرت علی (ع) صدا زد یا کمیل به آن دسته که تند می‌روند بگو باز گردند وآن دسته افراد که عقب ماندند، خود را به گروه سوم برسانند. این خطابه از پیامبر  کلام علی علیه السلامدر مورد امیرمومنان، اصل واقعه غدیر خم است.
 در آن روز پیامبر که در آخرین حج خود بازمی گشت بر بلندایی از اسباب و اثاثیه ساخته شده ایستادند و فرمودند: آنها که باسرعت در حال حرکت هستند و جلوی کاروان می‌روند، باز گردندند و آنها که از کاروان عقب افتاده اند، خودرا برسانند؛ پیامبر عظیم الشان اسلام درس بسیار مهم و اساسی را به تمام آن جمع وتمام بشریت تفهیم کردند.
مهمترین درس آموز از واقعه غدیر خم یعنی افرادی که در دین مبین اسلام و آنهایی که داعیه دار نجات انسان هستید و آنهایی که در عقب ماندگی باعث تخریب جایگاه و شخصیت انسانیت شدید؛ خودتان را به آن گروهی که پای خود را کنار پای ولی وحجت خدا گذاشتند، بگذارید تا مبادا در مسیر کرامت انسانی آنقدر باسرعت در حال حرکت باشید و از ولی وحجت خدا دور شوید و راه را گم کنید ویا آنهایی که عقب افتادند آنقدر جا بمانند که راه و مسیر را گم کنند.
در دوران دفاع مقدس مهمترین درس از واقعه غدیر همین نه تندروی ونه کند روی را رزمندگان اسلام به واسطه درایت و مدیریت توحید محور امام خمینی رحمت الله علیه آموختند و این درس آموزی نشان داد تا زمانی که در وسط معرکه جنگ ویا دفاع  وولایت محور باشی، هرگز نه از کاروان جا می‌مانی ونه انقدر تند می‌روی که راه را گم می‌کنی.
یکی از عبرت های غدیرخم در سال دهم هجری که در دوران دفاع مقدس به‌روز و ظهور پیدا کرد، ایجاد وحدت و همدلی و برادری بود. آن روزها واژه متداول میان رزمندگان برادر بود. هیچ‌کس افراد کناردست ویا جمع گردان ویا تیپ و لشگر را به عناوین سردار وامیر  وسرهنگ و.... مورد خطاب قرار نمی‌داد. این واژه برادر یعنی یک پیمان اخوت و برادری که در روز غدیرخم بعداز آنکه پیامبر با نازل شدن آیه کامل شدن دین در معرفی ولی خدا به نمایش گذاشت؛ در میان رزمندگان تحقق یافت.
من از دوران دفاع مقدس یک عهدنامه دارم که ماجرایش این است؛ یکی از برنامه های خوب روز عید غدیر بستن «عهد اخوت» میان رزمندگان بود.  سال ۱۳۶۲ آبادان بودیم، روحانی بزرگواری از قم به‌عنوان طلبه رزمنده در جمع بچه های گردان بود. بعداز نماز مغرب و عشا رفتم خدمتش و پرسیدم: «حاج آقا برای روز عید غدیر چه کار خوبی را می‌توان انجام داد؟ در جوابم گفت: برادر برو یک تیکه پارچه سفید پیدا کن، متن عهد اخوت را روی آن بنویس واز چهل مومن امضا بگیر که فردای قیامت تورا شفاعت کنند. راستش آن روزها تهیه پارچه خیلی سخت بود؛ روزهای سخت جنگ بود. فردا آن روز که چند روزی به عید غدیر مانده بود، از فرمانده گردان اجازه گرفتم و به شهر رفتم.
 از جزیره مینو تا خودشهر آبادان در تیررس ارتش بعث عراق بود. به سختی اجازه می‌دادند. خلاصه مرخصی گرفتم.  داخل شهر نزدیک بازار آبادان کلیسای ارامنه جنوب معروف بود. براثر بمباران خیلی ساختمان سالمی نبود. در همان ساختمان نیمه سالم دفتر پشتیبانی جنگ مستقر بود. رفتم داخل یک برادری بود تقریبا محاسن سفیدی داشت، سلام کردم وگفتم: من یک تیکه پارچه سفید می‌خواهم، گفت: «برای چته!! اتفاقی افتاده؟ زخمی شدی؟ گفتم: نه! حاج آقا پارچه می‌خوام. خلاصه بعداز چند دقیقه گفت‌وگو ماجرا راگفتم. رفت واین پارچه سفید را آورد وگفت: بیا پسرجان، بگیر وزود برو! من هم خوشحال آمدم وشهید دیلمی که فرمانده دسته بود را دیدم، گفتم: «برادر دیلمی میشه متن عهد اخوت رو روی پارچه بنویسی؟» در جوابم گفت: «باشه ببر داخل سنگر تا من برگردم.»
فردای آن روز شهید دیلمی با خطی زیبا متن عهد نامه را نوشت. متن را به روحانی گردان نشان دادم خوشش وگفت: برادر.....حالا دوستان و هم‌رزمانی که سوبالا می زنند را پیدا کن وازآنها امضا جمع کن واین شد که بعد سال‌ها دوران دفاع مقدس این پارچه را بانام عهدی با بهشتیان درمعرض نمایش نسل جوان دانشجو قرار می‌دهم و این‌گونه بیان می‌کنم یکی از درس‌های غدیر همین پیمان برادری و ایستادگی بر اصول این پیمان نامه است.
امروزه این درس آموزی خیلی بیشتر از آن روزها باید مورد توجه قرار گیرد. در این جنگ نرم تمام عیار که هزار برابر سخت تر از جنگ دیروز است، باید با زبان هنر وبه کارگیری فرهنگ غدیری دوران دفاع مقدس صدا بزنیم؛ آهای! جوانانی که باسرعت در حال حرکت هستید؛ آهای! آنهایی که خیلی عقب افتادید؛ خودتان را به این گروه که بر عهد و پیمان خود ایستاده و پای خود را در کنار پای ولی زمان خود گذاردند؛ برسانید و برای تحقق اهداف شهیدان، جانبازان، آزادگان و رزمندگان که همان اهداف بلند گام دوم انقلاب اسلامی است؛ تلاش و کوشش کنید. ان شاالله»

یادداشت | خود را به کاروان ولایت برسانید

یادداشت | خود را به کاروان ولایت برسانیدیادداشت | خود را به کاروان ولایت برسانید

انتهای پیام/ 

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده